یادت هنوز در ذهنم بیداد می کند ...
باورم نمی شود... کاش در کنارم بودی... کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم.... باورم نمیشود.... که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند.... کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم.... کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم.... ای کاش ، کاش ، کاش... دلم بدجور هوای تو را کرده هست عزیزم... دلم بدجور در حسرت دیدار تو هست ای بهترینم.... باورم نمیشود.... این همه فاصله در بین من و تو غوغا می کند
با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل آواز قناری تو بهار
با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل آواز قشنگ جویبار
با تو بودن از تو گفتن زیباست مثل نیلوفر آبی در آب
مثل اشکهای لطیف شبنم روی گونه های زنبقهای خواب با تو بودن از تو گفتن زیباست
مثل بارش بارون تو کویر مثل رویش دوباره چمن روی تن یخ زده زمین پیر
تویی مهتاب سحر ، تویی بارون کویر از تن خستهء من گرد غربت را بگیر
مثل خورشید بزن و آبم کن مثل لالایی شب خوابم کن
به تن خسته بزن رنگ دگر دل ما را تو ببر تا به سحر